استاندارد

غم‌ کم نبود
وقتی پرنده روی شانه مجسمه مرد
و انگشت‌های دخترک‌ کبریت‌فروش گرم نشد

غم روی پشت‌بام خانه قدم می‌زد
الیور یک‌ کاسه سوپ بیشتر می‌خواست
کلمه تازه‌ای که یاد‌گرفتیم نوانخانه بود
و پشت پنجره‌ها را ضربدری چسب زده بودیم

اعلام وضعیت خطر بود
و پناهگاه دامن مادر
بمب‌ها در آسمان جشن گرفته بودند.

بیان دیدگاه