بایگانی ماهانه: آوریل 2019

نصفه‌مانده‌ها

استاندارد

چندین ماه است با درمانگری در ایران درباره خودم حرف می‌زنم. این مدت بارها رابطه‌ها را شکافته‌ام: رابطه‌های گذشته و تمام شده، رابطه‌های نصفه و نیمه.

ظاهرش این است که آدم فکر می‌کند رابطه‌ای در بیرون و درون تمام شده، اما در واقع نشده. آدم‌هایی بوده‌اند که آمده‌اند و بعد ناگهان یک روز گذاشته‌اند و رفته‌اند. هیچ وقت دلیل رفتنشان را توضیح نداده‌اند. هیچ وقت دعوا و داد و بیداد راه نینداخته‌اند. هیچ وقت توی صورتت نگفته‌اند که چه «غلطی» کرده‌ای که رفته‌اند. رابطه را همین طوری توی هوا و در ابهام تمام کرده‌اند، بدون اینکه به تو اجازه بدهند برای تمام کردنش رای و نظری داشته باشی. تا حالا این مدل تمام کردن رابطه برایم سوال و دغدغه بود و حالا چند روز است به حرف‌های دوستی فکر می‌کنم که می‌گوید وقتی کسی یک رابطه نزدیک را تبدیل به یک رابطه دور می‌کند، منظورش مشخص است. تمام کردن رابطه. با خودم می‌گویم خب کاش دست‌کم با خون و خشونتی رابطه تمام می‌شد تا دست‌کم یک جایی به خودت بگویی این را گفتم و آن را شنیدم و راهمان سوا شد؛ اما این طوری، فقط جای حسرت و تاسف دارد.

برای این رابطه‌ها باید به طور اختصاصی روا‌ن‌درمانی کرد. اینکه چه دردی داری که سعی می‌کنی یک طوری رشته‌های رابطه را توی دستت نگه داری، اما رشته از ان سو رها شده است،.

به بسته کادویی بچه‌ای نگاه می‌کنم که از ایام کریسمس تاحالا پیشم مانده و هنوز به صاحبش نرسیده. به کتابی که چندماه است به نام کسی خریده‌ام. چرا سعی می‌کنی به زور رابطه‌ها را نگه داری؟